به وبلاگ اصل مطلب خوش آمديد

عضويت در وبلاگ
منوي اصلي
صفحه نخست
پست الکترونيک
آرشيو مطالب
فهرست مطالب
پروفایل
موضوعات
آزاد
دل نوشته
گوناگون
عاشقانه
طنز
غمگین
انتظار
مناسبتی
کتاب
موسیقی
پاپ
مداحی
سنتی
مطالب دینی
اضافات

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 135
بازدید دیروز : 193
بازدید هفته : 1197
بازدید ماه : 1189
بازدید کل : 279566
تعداد مطالب : 220
تعداد نظرات : 55
تعداد آنلاین : 1

آخرین مطالب
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com

تبلیغات

وای به حال دگران

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم

حیف از آن عمر که در پای تو من سرکردم

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران

ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود

زآن همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیار و من از یار و دیار

گشتم آواره و ترک سر و همسر کردم

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

[+] نوشته شده توسط مهربون در سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:, در ساعت 23:13 | |
داستان عاشقانه و غمگین “اثبات عشق”

داستان جدید و جالب اردیبهشت ماه 91www.allsms.rzb.ir

 

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به

وضوح حس می کردیم…

می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم…

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…

گفتم:تو چی؟گفت:من؟


گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟

برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره…

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه…

گفت:موافقم…فردا می ریم…

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر

خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت

فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با

این حال به همدیگه اطمینان می دادیم

که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس…

بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم…

علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از

ناراحتی بود…یا از

خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می

شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود…بهش

گفتم:علی…تو

چته؟چرا این جوری می کنی…؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم…

دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟

گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم…

نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم…و

اتاقو انتخاب کردم…

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه

خودت…منم واسه خودم…

دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده…

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود…

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…

توی نامه نوشت بودم:

علی جان…سلام…

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم…

می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر

برام بی اهمیت بود که حاضر

بودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…

توی دادگاه منتظرتم…امضا…مهناز

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در چهار شنبه 9 اسفند 1391برچسب:داستان عاشقانه ,کوتاه ,داستان , عشق دروغ , اصل مطلب, در ساعت 20:40 | |
اشک های مرد دیدن ندارد..

چقدر سخت خواهد بود که پایه های یک زندگی اینچنین اشک بریزد...

واقعا دل مردی بشکند سخت است ..

[+] نوشته شده توسط مهربون در شنبه 28 بهمن 1391برچسب:اشک,مرد,زندگی,پایه ,اشک های مرد,اصل مطلب, در ساعت 1:28 | |
دعوتنامه خدا برای همه

سفر زیارتی . سیاحتی و همیشگی آخرت....

 

ابتدا گذرنامه زیر را تکمیل نمائید .

نام:انسان          نام خانوادگی :آدمیزاد         نام پدر :آدم            نام مادر:حوا

لقب:اشرف مخلوقات        نژاد :خاکی             صادره از : دنیا

ساکن :کهکشان راه شیری - منظومه شمسی -  زمین         مقصد:آخرت

ساعت حرکت و برواز:هر وقت که خدا صلاح بداند .

مکان:بهشت اگر نشد جهنم

 

وسایل مورد نیاز:۱- دومتر پارچه  ۲- عمل نیک  ۳- انجام واجبات و ترک محرمات

۴-امر به معروف و نهی از منکر  ۵-دعای والدین و مومنین  ۶-نماز اول وقت 

۷-ولایت ائمه اطهار ۸- اعمال صالح و تقوا و ایمان .

 

 توجه:

 ۱- خواهشمند مند است جهت رفاه حال خود خمس و زکات را قبل از پرواز پرداخت نمائید.

۲-از آوردن ثروت ،مقام ،منزل ،ماشین حتی داخل فرودگاه خودداری فرمائید.

۳- حتما قبل از پرواز به بستگان خود توضیح دهید:

 -از آوردن دسته گلهای سنگین،سنگ قبر گران و تجملاتی و نیز مراسم های پر خرج 

  خودداری نمائید.

 ۴- جهت یادگاری قبل از پرواز اموال خود را بین فرزندان مشخص نمائید .

 

( برای کسب اطلاعات بیشتر به قرآن و سنت پیامبر (ص) مراجعه نمائید)

تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی ـ رایگان ،مستقیم و بدون وقت قبلی می باشد.

در صورتیکه قبل از پرواز به مشکلی بر خوردید با شماره های زیر تماس بگیرید.

۱۸۶ سوره بقره - ۴۵ سوره نساء -۱۲۹ سوره توبه - ۵۵ سوره اعراف -

۲ و ۳ سوره الطلاق .

امیدواریم سفرآسوده ای در پیش داشته باشید.

سر پرست کاروان :عزرائیل

تهیه و تنظیم : سرنوشت الهی

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:دعوتنامه, دعوت,بازگشت به خدا,سفر زیارتی,اصل مطلب, در ساعت 23:17 | |
زندگی

زندگی دل بستن و دل کندن است

حاصل این قصه تنها ماندن است  

زندگی یعنی تهی اندر تهی

بر نداشتن های خود بالیدن است  

زندگی یعنی ز سوز هجر یار

قطره اشکی شدن باریدن است  

زندگی یعنی ز بیداد زمان

همچو برگی در خزان رقصیدن است

زندگی یعنی شکست ناگزیر

کاخ رویاها زهم پاشیدن است  

زندگی با گریه چون آغاز شد

از ستم های فلک نالیدن است  

زندگی گاه فرار از دردها

در پس درهای بسته مردن است

در پی آسایش یک روزه ای

جاده بی منتها پیمودن است

راه رفتن بر فراز پرتگاه

زیر پای خویش را نادیدن است

سال ها عشق و وفا اندوختن

وان به لبخند گلی بخشودن است  

زندگی یعنی صدایی بی صدا

زیر بار آرزو جان دادن است

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:زندگی,اصل مطلب,زندگی, وبلاگ ,, در ساعت 19:14 | |
نگرانم که تو تنها بشوی

می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین گوشه ی دنیا بشوی

ساده نگذشتم از این عشق، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو مبادا بشوی

آی…مثل خوره این فکر عذابم می داد
چوب من را بخوری ورد زبانها بشوی

من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی

دانه ی برفی و آنقدر ظریفی که فقط
باید از این طرف شیشه تماشا بشوی

گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد
تو خودت خواسته بودی که معما بشوی

در جهانی که پر از «وامق» و «مجنون» شده است
می توانی «عذرا» باشی، «لیلا» بشوی

می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند
در دل سنگترین آدمها جا بشوی

بعد از این ، مرگ ، نفسهای مرا می شمرد
فقط از این نگرانم ، که تو تنها بشوی

[+] نوشته شده توسط مهربون در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:شعر تنهایی , نگرانم ,اصل مطلبو وبلاگ اصل مطلب, در ساعت 22:37 | |
تنهایی درد دارد....

 


ای دل! شدی سنگ صبوری برای همه.
همیشه شریک دردهایشان بودی و همنشین دل خرابشان..
همیشه لحظه های تنهایشان با تو تقسیم می شد و بغض های گلوگیرشان با گریه بر شانه های تو جاری می شد.  
ولی کاش می دانستند درد تو کمتر نیست، حال تو بهتر نیست..
کاش می توانستی فریاد زنی که تنهایی درد دارد و چه سخت است..
اما ملالی نیست!
شاید، شاید قسمتت این بود.
درد کشیده باشی تا بفهمی حال دلی را که درد امانش را بریده و بفهمی نگفته هایی را که پشت سنگینی یک بغض پنهان مانده.


 ********************

خدایا تنها مگذار دلی را که هیچکس دردش را نمی فهمد،
 چرا که خود می دانی چه سخت است تنهایی.

[+] نوشته شده توسط مهربون در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:تنهایی درد دارد,اصل مطلب, , در ساعت 22:52 | |
ما به کجا میرویم......

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:حجاب ,دین و حجاب,تصویر حجاب ,, در ساعت 18:7 | |
آقا جون تسلیت....

 

 

هشدار که ماتم عظیم است امروز / دلها همه با غصه ندیم است امروز
بر صاحب عصر تسلیت باید داد / کان درّ گرانمایه یتیم است امروز . . .

التماس دعا

[+] نوشته شده توسط مهربون در یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, در ساعت 13:32 | |
تسلیت یا صاحب الزمان....

 

 

شد عزای باب مظلومت بیا یابن الحسن
جان به قربان تو ای صاحب عزا یابن الحسن
عسگری مسموم شد از زهر بیداد و ستم
کز غمش سوزد دل اهل ولا یا بن الحسن

 

سالروز شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت و ولایت را به فرزند عزیزشان حضرت حجه بن الحسن و همچنین به تمامی شیعیان جهان تسلیت می گوییم.

اجرک الله  بقیه الله

[+] نوشته شده توسط مهربون در یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:شهادت امام عسکری,امام عسکری, تسلیت یا صاحب الزمان, در ساعت 13:21 | |
بدون شرح

[+] نوشته شده توسط مهربون در شنبه 30 دی 1391برچسب:, در ساعت 14:54 | |
خواب

 

هر چند ،

 

نمی دانم خواب هایت را با که شریک می شوی

 

اما هنـــوز ،

شریک تمام بی خوابی های من تویی .....

 

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 29 دی 1391برچسب:, در ساعت 10:29 | |
درد

 

 

از درد سخن گفتن و از درد شنیدن

با مردم بی درد ندانی که چه دردیست

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 29 دی 1391برچسب:, در ساعت 10:12 | |
حرف دل

 

 

 

غم هجران تو را چاره و درمان چه کنم ؟

همه روز و همه شب دیده ی گریان چه کنم ؟
ای که آرامش جان در گروی روی تو بود

رفتی و بی تو بر این حال پریشان چه کنم ؟
تن من نی شد و شد نغمه ی دل بی تو حزین

وای بر من تو بگو بـا نی نـالان چه کنم ؟
کس ندانست چه بگذشت میان من و تو

بی تو در انجمن این همه نادان چه کنم ؟

 

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 29 دی 1391برچسب:, در ساعت 1:11 | |

 

 

همه مرا به خنده های با صدا می شناسند ، این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا !

[+] نوشته شده توسط مهربون در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, در ساعت 23:49 | |
گنجشک و آتش

گنجشکی با عجله و تمام توان به آتش نزدیک می شد
و برمی گشت !
پرسیدند :
چه می کنی ؟
پاسخ داد :
در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتب نوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم
گفتند :
حجم آتش در مقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است
و این آب فایده ای ندارد
گفت :
شاید نتوانم آتش را خاموش کنم ،
اما آن هنگام که خداوند می پرسد :
زمانی که دوستت در آتش می سوخت تو چه کردی ؟
پاسخ میدم :
هر آنچه از من بر می آمد
!!

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:, در ساعت 20:19 | |
هی با تو ام

   آ های با تو هستم

      بله با تو هستم که درآن سوی نت ، برای دلی مینویسی.

خواندم که دلت برده و عقل از سر دل کنده شده

گر تو دیدی که من پرسوخته رفتم تو بدان

چو دلت با منه بشکسته نبود

من نباشم بهتر.....

[+] نوشته شده توسط مهربون در جمعه 15 دی 1391برچسب:, در ساعت 12:58 | |
اربعین

چهل روز گذشت.....

 

 

آقا جون  تسلیت ............... .

 

 

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, در ساعت 21:30 | |
شب قدر

 

امشب شب قدر است از همه شما عزیزان التماس دعا دارم .ازتون می خوام برای من گنه کار خیلی دعا کنید 

شب قدر ، شب دعاست.....

شب گنه کارانست....

شب دعا برای گرفتاران است...

شب دعا برای دیگران است....

شب نوشته شدن سرنوشت انسانهاست....

 

شب قدر ،شب خداست.....

 

 

[+] نوشته شده توسط مهربون در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:شب,قدر,شب قدر,لیل,لیله القدر,قدرشب,شب,قدر,شب قدر,لیل,لیله القدر,قدرشب,شب,قدر,شب قدر,لیل,لیله القدر,قدرشب, شب,قدر,شب قدر,لیل,لیله القدر,قدرشب, شب,قدر,شب قدر,لیل,لیله القدر,قدرشب , در ساعت 14:46 | |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد

درباره وبلاگ

نگران نباش..... حال من خوب است....... بزرگ شده ام........ دیگر انقدر کوچک نیستم...... که در دلتنگی هایم گم شوم ! آموخته ام........ که این فاصله ی کوتاه بین لبخند و اشک..... نامش زندگیست ! آموخته ام....... که دیگر دلم برای نبودنت تنگ نشود. راستی....... دروغ گفتن را هم خوب یاد گرفته ام....... حال من خوب است....... "خــــــــــــوب خــــــــــــــــــوب"
آرشيو
3 آذر 1392
2 مرداد 1392
1 مرداد 1392
7 تير 1392
5 تير 1392
4 تير 1392
3 تير 1392
1 تير 1392
7 خرداد 1392
3 خرداد 1392
7 ارديبهشت 1392
6 ارديبهشت 1392
5 ارديبهشت 1392
4 ارديبهشت 1392
3 ارديبهشت 1392
2 ارديبهشت 1392
1 ارديبهشت 1392
7 فروردين 1392
6 فروردين 1392
5 فروردين 1392
4 فروردين 1392
3 فروردين 1392
2 فروردين 1392
1 فروردين 1392
7 اسفند 1391
6 اسفند 1391
5 اسفند 1391
4 اسفند 1391
3 اسفند 1391
2 اسفند 1391
1 اسفند 1391
آمار
روز بخير كاربر مهمان!
آمار بازديدها:
افراد آنلاين:
تعداد بازديدها:

مدير سایت :
مهربون
لينكستان
دانلودفیلم اونجوری عکس اینترنت ماهواره ای سرورو...
شبنم چت
چت باران
تفسیر قرآن مجید و سنت نبوی
یادداشتهای شبانه
برتر بلاگ
وب نوشته های جواد رحیم زاده
بروز ترین پایگاه خبری محسن چاووشی
secret of my heart
قرآن کریم
عکـس عکـس عکـس
جدید ترین ها
فروم جالب
دانلود سنتر
مطالب جالب
دانلود,موزیک,عکس,فیلم
* *مطالب جالب و فوق العاده از سراسر وب**
کاش یکم بارون بگیره
انیسا
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اصل مطلب و آدرس aslematlab.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com


لينكدوني

شیعه نیوز
دست نوشته های من
سایت رسمی محسن چاووشی
حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
الوقلیون

آرشيو پيوندهاي روزانه


CopyRight| 2009 , aslematlab.LoxBlog.com , All Rights Reserved
Powered By Blogfa | Template By: LoxBlog.Com